دعوای مادر و دختری جنایت هولناک خاتمه یافت_آفتاب وطن
[ad_1]
به گزارش آفتاب وطن
دختر جوانی که در یک جدال خانوادگی مادرش را به قتل رسانده می بود، با جلب رضایت اولیای دم از چوبه دار نجات یافت اما به حبس سنگین محکوم شد.
فروردین سال ۹۸ دختر جوانی به نام نرگس در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مدعی شد که بعد از درگیری با مادرش او به طور ناخواسته فوت کرده است. بعد از آن مأموران به محل حادثه که خانهای در جنوب تهران می بود، رفتند و با جسد زن ۶۵ سالهای به نام مریم که آثار خونریزی روی سرش اشکار می بود، روبه رو شدند.
نرگس در توضیح ماجرا به مأموران او گفت: مادرم به لحاظ روانی مشکلات بسیاری داشت و ناچار می بود هر روز تعداد بسیاری قرص مصرف کند به همین خاطر اعتدال روانی نداشت و مدام با هم دعوا میکردیم. چند ساعت قبل مجدد با هم او گفت و گومان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با شدت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم دعوا کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت.
او همین طور گفت: سپس برای این که خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم اما مادرم مجدد به تراس آمد و لگدی به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد. با این که مجروح شده بودم اما هنگامی دیدم از سرش خون میآید، دستهایش را گرفتم تا آرام بگیرد اما او عصبانیتر شد و او گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. میخواستم قرصهایش را بخرم اما سپس از ۲ ساعت که برگشتم، در را باز نکرد. دلواپس شدم و با آتشنشانی تماس گرفتم. هنگامی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. بعد از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
در تحقیقات بعدی اشکار شد که مادر و دختر هر دو به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشتهاند. در این بین پزشکی قانونی در گزارشی خبرداد: «علت فوت ضربه مغزی و خونریزی بوده است.» با اظهار این گزارش، پدر و مادر مریم و پسرش (دایی متهم) علیه نرگس شکایتی را ثبت کردند و خواستار قصاص او شدند. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه، اولیای دم خواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد تهمت قتل عمد او گفت: ۷ سال قبل پدرم، من و مادرم را تنها گذاشت و رفت و من و مادرم با هم زندگی میکردیم تا این که چندی قبل با پسر همسایهمان دوست شدم و او با فریب، من را مورد آزار و اذیت قرار داد که شکایت کردم و او را به تبعید و شلاق محکوم کردند. یکی از روزهایی که با مادرم برای پیگیری پرونده رفته بودیم، مادرم زمین خورد و سرش با جدول کنار خیابان برخورد کرد و سپس از مدتی فراموشی گرفت و مشکل روانی اشکار کرد تا جایی که دست به خودکشی زد و یک بار هم نزدیک می بود خانه را به آتش بکشد.
او گفت: مادرم سر هر موضوعی با من دچار میشد. آنقدر به من سختی روانی داخل شد که به خانه داییام در شهرستان رفتم. نمیخواستم به خانه برگردم اما مادرم چندین دفعه با من تماس گرفت و التماسم کرد تا برگردم. من هم دلم سوخت و مجدد به خانه برگشتم. با این حال مجدد درگیریهای ما اغاز شد. من در این سالها زیاد سختی کشیدم اما من قاتل مادرم نیستم.
در آخر جلسه، قضات برای صدور رأی داخل شور شدند و با دقت به مدرکهای حاضر در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. هنگامی حکم در شعبه ۴۱ دیوان عالی سرزمین مهر قبول خورد و قطعی شد، دختر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
رضایت اولیای دم و محاکمه از جنبه عمومی جرم
در حالی که زمان بسیاری تا اجرای حکم نمانده می بود، قاتل توانست پیش از اجرای حکم رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند. بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت.
در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، متهم به با تکرار اظهاراتش او گفت: در زمان ۵ سالی که در زندان بودم یک شب آرام نخوابیدم و عذاب وجدان نابودم کرد. اکنون از قضات خواست میکنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم مجدد آزاد شوم.
در آخر جلسه، قضات برای صدور رأی داخل شور شدند و مطابق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، وی را به ۱۰ سال حبس با احتساب روزهای بازداشتی محکوم کردند.
منبع: ایران
دسته بنی مطالب
[ad_2]
منبع